ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل مجید
مجید
32 ساله از همدان
تصویر پروفایل طاها
طاها
40 ساله از ارومیه
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
43 ساله از کرج
تصویر پروفایل آنا
آنا
51 ساله از کرج
تصویر پروفایل میترا
میترا
42 ساله از مشهد
تصویر پروفایل نیما
نیما
39 ساله از خارج از کشور
تصویر پروفایل مهشاد
مهشاد
26 ساله از تهران
تصویر پروفایل نسترن
نسترن
37 ساله از تهران
تصویر پروفایل اکبر
اکبر
43 ساله از تهران
تصویر پروفایل نازی
نازی
41 ساله از کرج
تصویر پروفایل صحرا
صحرا
28 ساله از ارومیه
تصویر پروفایل علی
علی
36 ساله از شیراز

وب سایت دوست یابی ایرانی

وب سایت دوست یابی نکرده بره پری جونش رو برسونه. ... -با این رفتاری که تو کردی مطمئن باش میره میرسونتش. .. برگشتم و به بهار که کنارم قدم میزد نگاه کردم.

وب سایت دوست یابی ایرانی - دوست یابی


تصویر وب سایت دوست یابی ایرانی

مسیر دانشگاه رو با تاکسی طی کنه. پشتم به وب سایت دوست یابی بود و قیافه سروش رو نمیدیدم. صدای پر خنده اش رو شنیدم که با لحنی تمسخر آلود گفت: -تو اینکه تو خیلی اجتماعی هستی شکی ندارم. اما پاییز. ... و بعد زد زیر خنده. عصبی لبم رو به دندون گرفتم و سعی کردم صدام رو توی گلوم خفه کنم. پسر احمق به من می گفت سایت رل یابی رایگان. چقدر پرو. فکر کرده که من از اون دخترهایی هستم که اجازه همراهی کردنم رو به هر بی سر و پایی بدم؟ سر خودم فریاد زدم و گفتم که خره این وب سایت دوست یابی بی سر و پاست ؟

خیلی از دخترها آرزو دارند که امثال سروش همراهیشون کنن اون وقت تو ناز هم میکنی؟ دوباره به افکارم تشری زدم و گفتم: نخیر. من بمیرم هم نمیزارم افراد پرویی مثل سروش من رو همراهی کنن. من اون دختری که اون فکر میکنه نیستم. از این رو با حرص بدون اینکه برگردم گفتم: -بهار ده شد بریم. کالس شروع میشه ها. .. بدون اینکه منتظر سایت رل یابی انلاین باشم به راه افتادم. اگر اون لحظه کارد میزدن خونم در نمی اومد. اونقدر از سروش بدم اومده بود که حد و حساب نداشت. فکر کرده بود که من مثل پری، خودم رو تو وب سایت دوست یابی هر پسری می اندازم و از اینکه اونها همراهیم کنند براشون غش و ضعف میکنم.

سایت رل یابی 14 ساله برای اینکه نگاهشون کنم

نخیر سروش خان در روز صدها پسر خوشتیپ تر و پولدارتر از تو جلوی پام ترمز می زنند و توی سایت رل یابی 14 ساله برای اینکه نگاهشون کنم خودشون رو هالک میکنند. اما من دختر هرزه ای نیستم که با این کارها خودم رو ول بدم تو بغل هر پسری. من از هر پسر مغروری مثل تو بدم میاد. اصالً من از آدمهای پولدار متنفرم. برای همین از سایت رل یابی 14 ساله هم متنفرم. سرم رو با دستم فشار دادم و به خودم گفتم: پاییز چی داری واسه خودت می بری و میدوزی؟

بدبخت فقط خواست ما رو برسونه. عصبی سر افکار خودم فریاد زدم که وب سایت دوست یابی نکرده بره پری جونش رو برسونه. ... -با این رفتاری که تو کردی مطمئن باش میره میرسونتش. .. برگشتم و به بهار که کنارم قدم میزد نگاه کردم. می خندید و به روبه رو نگاه می کرد. بهار کی اومد؟

سایت رل یابی 14 ساله کجا فهمید

سایت رل یابی 14 ساله کجا فهمید که من سایت رل یابی انلاین فکر رو کردم؟ نکنه بلند بلند فکر کرده بودم؟نکنه پری پیش خودش فکر کنه من منظوری به سروش دارم. نه بابا چی میگی؟ سروش چیش به من میخوره که بخوام حتی فکرش رو بکنم. نخیر این فکرها برای من بزرگ بود و سایت رل یابی انلاین لقمه ها توی گلوم گیر می کرد. من خیلی شاهکار کنم به درسم فکر کنم. من نباید رویا سازی کنم. دخترهای بدبخت و بیچاره ای مثل من که پدر و مادرشون کلفت خونه اربابی پولدار بودند حق رویا سازی رو هم نداشتند. چه برسه به اینکه بخوان به امثال سروش فکر کنند. بغض گلوم رو فرو دادم و پیش خودم گفتم: چرا من حق ندارم مثل دخترهای هم سن و سال خودم رویاهای قشنگی داشته باشم؟ چرا سایت رل یابی رایگان باید منطقی فکر کنم؟

چرا نباید به شیرینی زندگی و به سایت رل یابی انلاین سوار بر اسب سپید فکر کنم؟ چرا باید واقع بین باشم؟ چرا باید خودم رو قانع کنم که این خوشبختی ها فقط واسه توی کتابهاست و ما فقیر بیچاره ها جایی تو دنیا نداریم؟ واقعاً خوشبختی فقط واسه توی کتابهاست؟ واقعاً فقط توی وب سایت دوست یابی میشه یه شاهزاده بیاد و یه دختر فقیر رو با خودش ببره؟ واقعاً تو واقعیت این امکان نداره؟ آهی کشیدم و به سایت رل یابی 14 ساله نگاه کردم. دوباره لبخند زده بود و از شیشه تاکسی به بیرون چشم دوخته بود. خوش به حالش. واقعاً این دختر از کدوم سیاره اومده که اینقدر سایت رل یابی رایگان با ما فرق میکنه؟ واقعاً بهار زندگی رو با دید دیگه ای می دید. همیشه زندگی رو از نیمه پر لیوان میدید. چیزی که من کم پیش می اومد

مطالب مشابه