ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
26 ساله از تهران
تصویر پروفایل شهلا
شهلا
35 ساله از تهران
تصویر پروفایل علی
علی
36 ساله از کرج
تصویر پروفایل لیدا
لیدا
41 ساله از تهران
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
43 ساله از کرج
تصویر پروفایل رضا
رضا
33 ساله از مشهد
تصویر پروفایل نازی
نازی
41 ساله از کرج
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
26 ساله از اصفهان
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
32 ساله از دامغان
تصویر پروفایل مینو
مینو
49 ساله از تهران
تصویر پروفایل انجلیکا
انجلیکا
26 ساله از مشهد
تصویر پروفایل مهدی
مهدی
43 ساله از ساوجبلاغ

لینک دانلود اپ دوستیابی

دانلود اپلیکیشن دوستیابی: اون روزی که قرار بود حقوق کارمندا رو بدم جلوی دانلود اپ دوستیابی دسته چکم رو درآوردم و امضاشون کردم، امضام رو جعل کرده

لینک دانلود اپ دوستیابی - دوستیابی


تصویر لینک دانلود اپ دوستیابی

تا خودش رسیدگی کنه. رو به روی مرد نشست و گفت: -دانلود برنامه دوستیابی شب نما دلیل کار امروزت رو میگی یا زنگ بزنم پلیسا بیان ببرنت؟ مرد: هه! چی فکر کردی کیهانی؟ من رو میبرن یا تو رو که کلی چک و سفته دست من داری؟! دانلود اپ دوستیابی: چی میگی؟ کدوم چک و سفته؟! مرده: البته بگم اینا مال من نیستن، مال خانم رادمنش هستن. ایشون هم آدرس اینجا رو بهم داد و همچنین گفت اگه شیشههاتونم بشکنم پاداش خوبی نصیبم میشه! اهورا: یعنی چی؟ آنیتا از کجا چک و سفته دانلود اپ دوستیابی بادو رو داره! دانلود اپ دوستیابی بامبل: لعنتی، یادم اومد! اهورا: چی رو؟! دانلود اپلیکیشن دوستیابی: اون روزی که قرار بود حقوق کارمندا رو بدم جلوی دانلود اپ دوستیابی دسته چکم رو درآوردم و امضاشون کردم، امضام رو جعل کرده ناکس! اهورا: اون جعل نکرده، چکی که بهش داده بودی رو با دسته چک و دانلود برنامه دوستیابی رایگان برده مشاور خالفکار باباش جعل کرده! دانلود اپ دوستیابی: االن چیکار کنم داداش؟

اهورا: غمت نباشه، اون فقط دنبال انتقامه! منم میسپرمش دست پلیس؛ فقط باید ثابت کنیم که امضات جعل شده و دست چکت ربوده شده. مرده: پول من رو میدین یا همینجا پولتون کنم؟

دانلود برنامه دوستیابی شب نما: تو چی میگی؟

دانلود برنامه دوستیابی شب نما: تو چی میگی؟ همین االن میدم به جرم جعل امضا ببرنتا! مرده از جاش بلند شد و با کله روی صورت دانلود برنامه دوستیابی با لینک مستقیم کوبید بعدش یه سوت زد و چند نفر مثل مور و ملخ ریختن سر دانلود اپ دوستیابی بامبل و اهورا. -عوضیا چیکار میکنین؟ با کیفم سر هر کی که طرف دانلود اپ دوستیابی میاومد میزدم. همچنان مشغول کتک کاری بودن تا اینکه یه ون مشکی کنار پام ترمز کرد و مردای گندهای سر افراد اون مرده ریختن و تا جون داشتن زدنشون. آخرسرم به زور فرار کردن!

یه مرد شیک پوشی از ون پیاده شد و پیپش رو کمی تکوند لباسش کال مشکی بود و این خوشتیپترش میکرد. دانلود برنامه دوستیابی درحالی که با دستمال خون بینیاش رو پاک میکرد پیش مرده رفت و گفت: -خیلی ممنون داداش، لطف بزرگی در حقمون کردی! مرد شیک پوش دستی روی شونه دانلود اپ دوستیابی بادو زد و گفت: -لطف نبود عزیزم، جبران خوبی تو بود.

دانلود اپلیکیشن دوستیابی با چهرهای متعجب نگاهش کرد

دانلود اپلیکیشن دوستیابی با چهرهای متعجب نگاهش کرد و گفت: -چه خوبی؟! مرد شیک پوش: اول بذار خودم رو معرفی کنم بعد به اونجا هم میرسیم، من مهدی کرامتی هستم. دانلود اپ دوستیابی بامبل: خیلی خوشبختم از آشناییتون آقای کرامتی، دانلود برنامه دوستیابی رایگان کیهانی هستم. با هم دست دادن و آقا مهدی گفت: -قبال اسمتون رو شنیدم. با من راحت باش. مهدی صدام کن.

اهورا هم جلو اومد و باهم دست دادن. مهدی: راستش قضیه از این قراره که یه بار توی جادهی چالوس توی فصل زمستون ماشین آبجی من بین راه بنزین تموم میکنه و وسط راه میمونه. توی اون هوای سرد از ماشین پیاده میشه و جلوی هرماشینی رو میگیره؛ اما بهش بنزین نمیدن؛ ولی شما دانلود برنامه دوستیابی شب نما مردونگیات رو نشون میدی و بنزینت رو باهاش نصف میکنی. اونم اسمت رو میپرسه تا بعد بتونه لطفت رو جبران کنه. االن من اینجام تا اون لطف رو جبران کنم. دانلود اپ دوستیابی بغلش کرد و با لبخند گفت: -من کاری نکرده بودم که داداش! عوضش شما خوب موقعی به دادم رسیدی دانلود برنامه دوستیابی با لینک مستقیم بیا بریم داخل تا یه قهوه درخدمت باشیم. مهدی: قهوه رو که حتما میخورم، بریم جریان این مردا رو برام تعریف کن. دانلود اپلیکیشن دوستیابی باشهای گفت و هر چهارتامون داخل شرکت و سمت اتاق دانلود اپ دوستیابی بادو رفتیم. مهدی: که اینطور! عجب دختر زرنگی؛ ولی من میتونم کمکتون کنم. اهورا: ایول میدونستم اینکارهای! همگی خندیدیم. مهدی برگشت و نگاهی به من انداخت و گفت: -شما میتونی توی این کار کمکم کنی؟ -هر کمکی از دستم بر بیاد برای داداشم دریغ نمیکنم. مهدی: پس باید نقشهام رو با شماهم در جریان بذارم تا مشکلی پیش نیاد. با هر کلمهای که میگفت من رنگ میباختم.

مطالب مشابه